آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ سال ۶۳ زمانی که نتایج کنکور سراسری را اعلام کردند، مجید شهریاری، رتبه دوم کنکور ریاضی، تصمیم گرفت با انتخاب رشته مهندسی الکترونیک، وارد دانشگاه امیرکبیر شود. سال ۶۹ هم با رتبه یک کارشناسی ارشد به دانشگاه صنعتی شریف کوچ کرد تا در رشته مهندسی هستهای ادامه تحصیل دهد. ارشد را که تمام کرد، طبق آیین نامه دانشجویان رتبه اول، برای تکمیل تحصیلات در مقطع دکتری وارد دانشگاه امیرکبیر شد تا مهندسی هستهای را تمام کند.
همان ابتدای کار در مقطع کارشناسی، دانشجوی مستعد و سخت کوش دانشگاه پس از چندی نیمه گم شده زندگی اش را پیدا کرد و سلف سرویس دانشگاه امیرکبیر، میزبان مراسم ساده ازدواج او بود تا پس از آن، زندگی مشترک دانشجویی اش را با بهجت قاسمی در خوابگاه آغاز کند. خانم و آقای دکتر، زوج برازندهای بودند.
هر دو سطح علمی بالایی را تجربه میکردند و از این نظر درک متقابلی از چالشهای زندگی در فضای آموزشی داشتند. علی اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، روایت میکند: مجید شهریاری روزهایی که دانشجوی کارشناسی ارشد بود، تز پایان نامه اش را به تکمیل مطالعات نیمه تمام او در آرژانتین اختصاص داد تا قلب رآکتور هستهای را در قالب یک نرم افزار، شبیه سازی کند. در جریان این پروژه بود که ذهن منطقی، منظم و شفاف او از تسلط و اشرافش بر حیطه دانش هستهای خبر میداد.
مجید شهریاری در دوران تدریس، دروسی همچون فیزیک عمومی و پایه، فیزیک رآکتور و دینامیک رآکتورهای هستهای را به دانشجویانش میآموخت و با تألیف چهار کتاب و ارائه چندین مقاله بین المللی در زمینه مهندسی هسته ای، دانستههای خود را به جامعه علمی منتقل میکرد. او با بررسی طراحیهای تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید رآکتورهای هستهای و نقش مؤثرش در آغاز روند غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم، موساد، اسرائیل و سیا را به خود حساس کرد، تاجایی که نبوغ او را خطری آشکار برای خود میدیدند.
پس نام او را در فهرست افرادی قرار دادند که شاید با حذف فیزیکی اش، بتوان روند پیشرفت هستهای ایران را متوقف کرد. در هشتمین روز از آذر سال ۸۹، زمانی که ماشین دکتر شهریاری به همراه همسر و راننده، درحال حرکت در بزرگراه ارتش بود، با چسباندن یک بمب مغناطیسی به در خودرو، متوقف شد. راننده و همسر او پیاده شدند، اما اگر کمربند ایمنی دکتر کمی زودتر آزاد شده بود، شاید عملیات ترور ناکام میماند.
خبرگزاری آلمانی اشپیگل نقل میکند این شیوه ترور، معمولا روش آموزش دیدگان موساد است؛ «موتوری با دو سرنشین، یک بمب مغناطیسی و انفجار....» سریال «صبح آخرین روز» به کارگردانی حسین تبریزی، زندگی دکتر شهریاری را به تصویر کشید و کتابی به نام «شهریار سرزمین من» زندگی پرفرازونشیب او از کودکی تا شهادت را روایت کرد. حالا ۱۲ سال از صبح آخرین روز میگذرد. خورشید، هزاران بار درخشانتر طلوع کرده است و شهریاران سرزمین من، هرکدام بی هراس از موتورسواران تروریست، درحال تکثیر شدن هستند.